امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

امیررضادلبندم

مدلهای خوابیدن

  فونت زيبا ساز فونت زيبا ساز جیگرم ،گل پسرم این روزها روش های خوابیدنت یه خورده تغییر کرده،حالی وقتی میذارم سر جات، زیاد طول نمیکشه که میبینم برگشتی یا به پهلو یا روی شکمت خوابیدی    عسل مامان وقتی میبینم که اینجوری خوابیدی نگرانت میشم حالا دیگه شبها اصلا نمیتونم دخواب راحتی داشته باشم همش تو ترس و نگرانی از اینکه برگردی و خدایی نکرده خفه بشه آخه میگن یکی از عاملهای خفگی در نوزادان همینه اینه که تند تند از خواب بیدار میشم و درست میذارمت. مامانی نمیدونم چرا احساس میکنم وقتی به پهلو میخوابی راحتتری اینه که بهت دست نمیزنم تا را...
18 اسفند 1391

غذا خوردن

عسلم ، حدود چهارماه و ده روزت بود که اولین بار برات فرنی درست کردم و شماهم با اشتهای زیاد خوردی طوریکه وقتی قاشق رو از دهنت بیرون آوردم شروع کردی به گریه کردن که باز هم میخوام  ولی برای بار اول بیشتر از یه قاشق در روز نمیتونستم بهت بدم  از اون روز به بعد مقدار و وعده هاش رو بیشتر کردم دیگه الان روزی سه وعده بهت یا فرنی یا سوپ میدم  خدا رو شکر که شما هم اصلا اذیت نمیکنی و با اشتها تا آخرش رو میخوری و سیر نمیشی .... میدونم که چهار ماهگی برای شروع غذای کمکی یه خورده زوده ولی چون شما یه مدتی بود که بی اشتها شده بودی وموقع شیر خوردن حواست به همه جا بود جز شیر خوردن با کمترین صدا سرت رو برمیگردوندی یا موهامو میکشیدی خلاصه همه جو...
13 اسفند 1391

بعد از حمام

به به چه حموم خوبی بود ! خیلی چسبید مخصوصا اون آب بازی توی وان ،که من خیلی دوست دارم ،دست بابایی درد نکنه که این دفعه بیشتر گذاشت من آب بازی کنم .... ا ز بس بازی کردم وخندیدم حسابی خسته شدم یعنی میشه باز هم برم حموم و  یه آب بازی دیگه ؟؟؟؟؟؟؟ ولش کن بابا بریم سراغ پاهام که حسابی گرسنمه !!! ببینید چقدر آقا شدم دیگه  هم دستم به دهنم میرسه هم پام !!!! بهتر از هیچیه که ، مزه خوبی داره !!! ا هههههههههه!!!!!چی کارم دارین بذارین بخورم ..... چی گفتی مامان باید لباسام رو بپوشم تا سرما نخورم باشه هر چی شما بگین خوشگل شدم نه ؟ خواب بعد از حموم هم که یه چیز دیگه است نمیشه ازش گذشت...
12 اسفند 1391

از تولد تا سه ماهگی

                       سبزترين خاطرات از آن كساني است كه در ذهنمان عاشقان دوستشان داريم   گل نازم با تمام وجودم دوستت دارم                                                            آغوشت می تواند قشنگترین سرخط خبرها باشد وقتی تو میتوانی               &nbs...
11 اسفند 1391

دلنوشته های مامان

     فونت زيبا ساز فونت زيبا ساز درگذرگاه زمان.گردش خاطره ها.خیمه شب بازی دهر.با همه تلخی وشیرینی خود میگذرد.عشقها میمیرند.رنگها رنگ دگر میگیرندو فقط خاطره هاست که چه شیرین وچه تلخ..... دست ناخورده بجا میمانند. زندگی را برایت زیبا میسرایم ولحظه های تکراری و بیقرارش را مرور نمیکنم.روزهایت به رنگ ترانه های پرشکوه بهاری بادوامواج پرخروش آینده درسازآرامش وجودت ساکت وخاموش باد!                               ...
9 اسفند 1391

یک خبر خوب

یه خبر خوش برای من وامیررضاجونم...... مرخصی زایمان 9ماه اعلام شد. دیشب وقتی این خبر رو از اخبار تلویزیون شنیدم نمیدونید چقدر خوشحال شدم ،انگار که یه بار بزرگی از دوشم برداشته شد ،آخه خیلی وقت بود که فکر اینکه امیررضای گلمو بعد از عید باید چی کار کنم و پیش کی بذارم حسابی اذیتم میکرد آخه  گل پسرم هنوز خیلی کوچکه ومن اصلا دلم نمیاد تنهاش بذارم انقدر بهش وابسته شدم که وقتی واسه کار واجبی یکی دو ساعتی رو پیش کسی میذارم تمام این مدت دلم براش پر میکشه و وقتی دوباره میبینمش و بغلش میکنم انگار یه ساله که ندیدمش. فقط خدا کنه که این بخشنامه تا یه ماه دیگه اجرایی بشه و من رو هم شامل بشه که اگه بشه چی میشههههههه........   &n...
4 اسفند 1391
1